"پاسخ قرآن به شبهات منكرين"
پاسخ قرآن به شبهات منكرين
1- شبهه اعاده معدوم
شامل: 2 شبهه عدم قابليّت بدن براى حيات مجدّد
3- شبهه درباره قدرت فاعل
4- شبهه درباره علم فاعل
﴿ صفحه 379﴾
مقدّمه
از احتجاجاتى كه قرآن كريم با منكرين معاد دارد و از لحن پاسخهايى كه به سخنان آنان داده است مىآيد كه شبهاتى در اذهان ايشان بوده كه ما آنها را براساس مناسبتِ پاسخها به اين صورت، تنظيم مىكنيم:
1- شبهه اعاده معدوم
قبلا اشاره كرديم كه قرآن كريم در برابر كسانى كه مىگفتند: «چگونه ممكن است انسان، بعد از متلاشى شدن بدنش مجدّداً زنده شود؟» پاسخى مىدهد كه مفادش اين است: قوام هويّت شما به روحتان است نه به اندامهاى بدنتان كه در زمين، پراكنده مىشود1.
از اين گفتگو مىتوان استنباط كرد كه منشأ انكار كافران، همان شبههاى بوده كه در فلسفه به نام «محال بودن اعاده معدوم» ناميده مىشود. يعنى آنان مىپنداشتند كه انسان، همين بدن مادّى است كه با مرگ، متلاشى و نابود مىگردد و اگر مجدّداً زنده شود انسان ديگرى خواهد بود زيرا برگرداندن موجودى كه معدوم شده محال است و امكان ذاتى ندارد.
پاسخ اين شبهه از بيان قرآن كريم روشن مىشود و آن اين است كه هويّت شخصى هر انسانى، بستگى به روح او دارد، و به ديگر سخن: معاد، اعاده «معدوم» نيست بلكه بازگشت «روح موجود» است.
1. سوره سجده، آيه 10-11.
﴿ صفحه 380﴾
2- شبهه عدم قابليّت بدن براى حيات مجدّد
شبهه قبلى، مربوط به امكان ذاتى معاد بود، و اين شبهه، ناظر به امكان وقوعى آن است. يعنى هر چند بازگشت روح به بدن، محال عقلى نيست و در فرض آن، تناقضى وجود ندارد ولى وقوع آن، مشروط به قابليّت بدن است و ما مىبينيم كه پديد آمدنِ حيات، منوط به اسباب و شرايط خاصّى است كه مىبايست تدريجاً فراهم شود مثلاً نطفهاى در رَحمِ، قرار گيرد و شرايط مناسبى براى رشد آن، وجود داشته باشد تا كم كم جنين كامل شود و به صورت انسان در آيد، ولى بدنى كه متلاشى شد ديگر قابليّت و استعداد حيات را ندارد.
پاسخ اين شبهه آن است كه اين نظام مشهود در عالم دنيا، تنها نظام ممكن نيست و اسباب و عللى كه در اين جهان، براساس تجربه، شناخته مىشوند اسباب و علل انحصارى نيستند، و شاهدش اين است كه در همين جهان، پديده هاى حياتى خارق العادهاى مانند زنده شدن بعضى از حيوانات و انسانها رخ داده است.
اين پاسخ را مىتوان از ذكر چنين پديده هاى خارق العادهاى در قرآن كريم بدست آورد.
3- شبهه درباره قدرت فاعل
شبهه ديگر اين است كه براى تحقّق يك پديده، علاوه بر امكان ذاتى و قابليّت قابل، قدرت فاعل هم شرط است و از كجا كه قدرت بر زنده كردن مردگان داشته باشد؟!
اين شبهه واهى، از طرف كسانى مطرح شده كه قدرت نامتناهى الهى را نشناخته بودند، و پاسخ آن اين است كه قدرت الهى، حدّ و مرزى ندارد و به هر چيز ممكن الوقوعى تعلّق مىگيرد، چنانكه اين جهان كران ناپيدا را با آن همه عظمت خيره كننده، آفريده است.
«أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِر عَلى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى بَلى إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ»1.
مگر نديدند (و ندانستند) خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده و در آفرينش آنها در نمانده است، مىتواند مردگان را زنده كند؟ چرا، او بر هر چيزى تواناست.
1. سوره احقاف، آيه 33، و نيز رجوع كنيد به: يس / 81، اسراء / 99، الصافّات / 11، النازعات / 27.
﴿ صفحه 381﴾
افزودن بر اين، آفرينش مجدّد، سختتر از آفرينش نخستين نيست و نياز به قدرت بيشترى ندارد بلكه مىتوان گفت از آن هم آسانتر است زيرا چيزى بيش از بازگشت روح موجود نيست. «فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّة فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُسَهُمْ وَ…»1.
خواهند گفت: چه كسى ما را باز مىگرداند (و مجدّداً زنده مىكند)؟ بگو: همان كسى كه شما را نخستين بار آفريد. پس سرهايشان را نزد تو تكان خواهند داد (و از اين پاسخ، تعجّب خواهند كرد).
«وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ»2.
و اوست كسى كه آفرينش را آغاز مىكند و سپس آن را برمى گرداند و آن (باز گرداندن) آسانتر است.
4- شبهه درباره علم فاعل
شبهه ديگر اين است كه اگر خدا انسانها را زنده كند و به پاداش و كيفر اعمالشان برساند بايد از سويى بدنهاى بى شمار را از يكديگر تشخيص بدهد تا هر روحى را به بدن خودش بازگرداند. و از سوى ديگر، همه كارهاى خوب و بد را به ياد داشته باشد تا پاداش و كيفر درخورى به هر يك از آنها بدهد. و چگونه ممكن است انسانى كه خاك شده و ذرات آنها در هم آميخته شده را از يكديگر باز شناخت؟ و چگونه مىتوان همه رفتارهاى انسانها را در طول هزاران بلكه ميليونها سال، ثبت و ضبط كرد و به آنها رسيدگى نمود؟
اين شبهه هم از طرف كسانى مطرح شده كه علم نامتناهى الهى را نشناخته بودند و آن را به علوم ناقص و محدود خودشان قياس مىكردند. و پاسخ آن اين است كه علم الهى حدّ و مرزى ندارد و بر همه چيز، احاطه دارد و هيچگاه خداى متعال چيزى را فراموش نمىكند.
قرآن كريم از قول فرعون، نقل مىكند كه به حضرت موسى (ع) گفت:
«فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى».
1. سوره اسراء، آيه 51، و نيز رجوع كنيد به: عنكبوت / 19-20، ق / 15، واقعه / 62، يس / 80، حج / 5، القيامه / 40، الصارق / 8.
2. سوره روم، آيه 37.
﴿ صفحه 382﴾
اگر خدا همه ما را زنده، و به اعمالمان رسيدگى مىكند پس وضع آن همه انسانهاى پيشين كه مرده و نابود شدهاند چه مىشود؟
حضرت موسى(ع) فرمود:
«عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتاب لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى»1.
علم همه آنها نزد پروردگارم در كتابى محفوظ است و پروردگار من گمراه نمىشود و چيزى را فراموش نمىكند.
و در آيهاى جواب دو شبهه اخير به اين صورت، بيان شده است:
«قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّة وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْق عَلِيمٌ»2.
بگو (اى پيامبر) مردگان را همان كسى زنده مىكند كه نخستين بار، ايشان را پديد آورده، و او به هر آفريدهاى داناست.
1. سوره طه، آيه 51-52، و نيز رجوع كنيد به: سوره ق، آيه 2-4.
2. سوره يس، آيه 79.